می گفت:«باید افتخار کنی که در فضای غیر دینی طاغوت،حجابت را رعایت می کنی!»
یک کارتن کتاب مسئله حجاب استاد مطهری را خرید و گذاشت خانه.
گفت:«حالا باید روی دوستانت هم کار کنی.»
کتاب ها را یواشکی به بعضی از دوستانم دادم تا بخوانند.
هشت نفر از هم کلاسی هایم تصمیم گرفتند که حجابشان را درست کنند!
یکیشان دختر رئیس کلانتری بود.
مدیر فهمید، صدایم زد و گفت: «اگر دختر ِدرس خوانی نبودی، همین الان از مدرسه بیرونت می کردم.»
*شمسی کلانتری،خواهر ِ شهید کلانتری.